و دانه های برف
کُت ام را نقره اندود می کردند
در گوشه ای از خیابان
باریکه ای از برف آب شده بود
فوّاره ی میانه ی میدان
در اوج
یخ بسته بود
و ردّ پای پشت درها معلوم بود
رفتن ها را
نمی توان با برف پوشاند.
گاببا بادرون
ترجمه: شهریارشفیعی
برچسب : ترجمة,ترجمه فارسی به انگلیسی,ترجمه كوكل, نویسنده : 3shahryarshafiee4 بازدید : 246